هوالحق

هوالحق
بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 


اهمیت موضوع عدل در مذهب تشیع


در مذهب شیعه:

۱ ـ قاضی، حاکم شرع، امام جماعت و شاهد، باید عادل باشند. عدالت در تمام جوانب و شئون زندگی باید رعایت شود. یعنی در خانه، مدرسه، کارخانه، اداره، در معاشرت، کسب، و...

* یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای خدا، قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید. دشمنی با گروهی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. «مائده:۸»

۲ ـ در زمینه‌ی عقاید باید عادل باشند (یعنی برای خدا شریک قائل نشوند. یعنی مخلوق را کنار خالق قرار ندهند.) «ان الشرک لظلم عظیم» که یکی از مصادیق این آیه، آن است که از خودت پیروی کنی و حرف خدا و پیامبرش را زمین بگذاری.

۳ ـ در اخلاق عادل باشد: یعنی صفات رذیله در انسان نباشد. چون این صفات رذیله اگر درون انسان و جود داشته باشد، مقدمه‌ی مرتکب شدن به گناه است و گناه ظلم است.

۴ ـ در عبادت عادل باشد: یعنی آنطور که شرع مقدّس دستور داده است عبادت کند و به واجبات و محرّمات و مستحبّات و مکروهات توجّه کند.

۵ ـ در موقع صحبت کردن، عدالت را رعایت کنند.

* وَ اِذا قُلتُم فَاعدِلوا وَ کانَ ذا قُربی؛ و هرگاه سخن گویید عادلانه گویید هر چند به زیان خویشاوندان باشد. «انعام:۱۵۲»

۶‌ ـ شاهد باید عادل باشد و موقع شهادت، حق را بیان کند. چه به نفعش باشد چه به ضررش. حتی اگر به ضرر پدر و خویشاوندانش هم باشد، باید حق را بیان کند و عدالت را رعایت کند و نگاه به فقیر و یا غنی بودن یا ضعیف و قوی بودن افراد نداشته باشد. فقط باید حق را بگوید و کلّاً در همه‌ی اوامر و نواهی دینی، دستور شرع، مخالفت با ظلم است.

* یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أنفُسِکُمْ أوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أوْ فَقَیرًا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به عدالت فرمانروا باشید و برای خدا شهادت دهید، هر چند به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشاوندان شما باشند ـ چه توانگر و چه درویش ـ بوده باشند. «نساء:۱۳۵»

۷-  قاضی هم باید عادل باشد و بین مردم به عدالت حکم کند.

* وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ؛ هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! «نساء:۵۹»

نکته: کسانی که معتقدند: هدف وسیله را توجیه می‌کند، تفکر اشتباهی دارند زیرا همان گونه که گفته شد: همه باید در تمامی زمینه‌ها عدالت را رعایت کنند.

نکته: گفتیم عدل، یعنی حق افراد را به طور کامل پرداختن. در بعضی آیات، پروردگار متعال علاوه بر عدل امر به احسان نیز می‌فرماید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان». یعنی علاوه براینکه حق افراد را به آنها می‌دهید، از حق خودتان هم به دیگران ببخشید و نیز می‌فرماید: (ایثار کن) یعنی آنچه را که خودت به آن احتیاج داری به دیگران ببخش.

 

نکاتی در باره ی اختیار انسان

خداوند عادل است. کسی را مجبور نفرموده. (لا اِکراهَ فی‌الدّین) به انسان‌ها اراده داده است تا خود با اراده‌ی خود، تصمیم بگیرند و کارهایشان را انجام دهند و از خدا هم کمک بگیرند.

اراده‌ی انسان در کنار اراده‌ی خداوند متعال نیست که سبب شرک شود. اراده‌ی ما در طول اراده‌ی پروردگار است. به این معنا که: خداوند متعال، این طور اراده فرموده‌اند که انسان، کارهای خود را با اراده و اختیار خویش انجام دهد.

وجود اختیار برای انسان یک امر بدیهی است و هر کس با مراجعه به درون خود، این مطلب را دقیقا متوجه می‌شود که اختیار دارد. به عنوان مثال: شما می‌خواهید یک کاری انجام بدهید. مدام با خود می‌گویید: از این طریق انجام بدهم یا از آن طریق. یا اصلا انجام بدهم یا انجام ندهم. این مردد شدن انسان، در انجام یا ترک کاری یا اینکه یک کاری را از کدام طریق انجام دهد، به خاطر وجود اختیار در اوست و همان طور که گفته شد، اختیار یک امر بدیهی است.

ارسال رسل، بهشت و دوزخ، ثواب و عقاب، امر و نهی، با وجود اختیار معنا دار می‌شود بدون اختیار، همه‌ی این امور، عبث و بیهوده‌اند و خداوند حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد.

اگر قرار بود انسان، موجودی مجبور باشد، نباید یک غیر مسلمان و کافر وجود داشته باشد. چون در قرآن، مرتبا خداوند متعال امر می‌فرماید که: مسلمان باشید، مشرک نباشید، گناه نکنید، منافق نباشید و... در این آیات، اراده‌ی خداوند متعال، براین قرارگرفته است که ما مسلمان باشیم و گناه نکنیم. اگر جبر در کار بود، تاکید بر این امور از طرف خداوند، کار عبث و بیهوده بود و خداوند حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد.

در قرآن نیز آیات متعدّدی وجود دارد که بیان‌گر اختیار انسان در مسأله‌ی هدایت و ضلالت است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ: و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که مى ‏خواهد ایمان آرد و هر که مى‏ خواهد کافر شود (کهف: ۲۹)

این آیه اشاره به موضوع اختیار دارد.

إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُون: (اى رسول ما) کافران را یکسان است که ایشان را بترسانى یا نترسانى، ایمان نخواهند آورد (بقره:۶)

این آیه اشاره دارد که عاقبت انسان‌ها به دست خود آنهاست.

«وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ (صف:۵)»  این آیه بیان میکند گمراه شدن نتیجه گناه و فسق است. جایی نیز در قرآن خدا گمراهی را به خود نسبت داده که در واقع اشاره به اثر گناه خود انسان دارد. خدا کافران را هدایت نمیکند چرا که آنها خود کفر را برگزیدند و کفر اثرش تاریکی است. این آیات بیان میکنند بشر در هدایت و ضلالت مختار است.

در رابطه با بحث جبر و اختیار مهم آن است که متوجه باشیم کمال انسان به این است که سر دوراهی‌ها قرار بگیرد، که یک طرف حق باشد و طرف دیگر باطل. آن موقع جهاد با نفس پیش می‌آید که کدام راه را با اختیار انتخاب کند و این باعث رشد و ترقی انسان در معنویات می‌شود. (این سر دو راهی قرار گرفتن، اصلا برای حیوانات و فرشتگان مطرح نیست. به خاطر همین است که همیشه در همان مرتبه و رتبه ای که خلق شده‌اند، ثابتند و مرتبه‌ی آنها بالا و پایین نمی‌رود.)

امام صادق علیه السلام راجع به اختیار انسان فر موده‌اند: «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین». یعنی: کارهای انسان به ارداه و اختیار خودش انجام می‌گیرد و مجبور نیست ولی، در انجام دادن آنها مستقل نیست بلکه محتاج به حول و قوه و اراده الهی می‌باشد. اگر اراده پروردگار حکیم با او موافقت نمود، کار انجام می‌شود و گرنه انجام نمی‌پذیرد چون اراده‌ی خداوند بر خلاف حکمت قرار نمی‌گیرد. لذا هر گاه انسان می‌خواهد کاری انجام دهد، باید بگوید: ان شاء الله؛ اگر خدا بخواهد.

 

برخی شبهات و پاسخ به آن

الف) همه‌ی کارها به دست خداست (که مورد اتفاق همه‌ی مسلمین است و معنای توحید افعالی نیز همین است) و صراحت آیه‌ی قرآن هم می‌فرماید: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّه (انسان:۳۰)»« و تا خدا نخواهد نخواهید خواست» و در متون دینی نیز داریم: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلا بِا الله»« حول و قوه‌ای نیست مگر از جانب خداوند».

ب) هیچ کس نمی‌تواند جلوی اراده‌ی خدا بایستد.

* شبهه‌ی ۱: آیا از کنار هم قرار دادن این دو مقدمه، می‌توان نتیجه گرفت که هر کاری را که ما انجام می‌دهیم، خدا اراده کرده است و خدا می‌خواسته که آن انجام شود و ما هیچگونه دخل و تصرفی در کارهایمان ـ چه خوب و چه بد ـ نداریم؟

* پاسخ: کسانی که این حرف را می‌زنند، مقدمات را درست چیده‌اند ولی نتیجه را اشتباه گرفته‌اند و باید توجه کرد که: خداوند متعال، اراده فرموده است که انسان موجودی مختار باشد. پس خداوند اراده کرده است که ما با اراده و اختیار خودمان، کارهایمان را انجام می‌دهیم. اختیار از انسان سلب نشده است.

شبهه‌ی۲: سوءاستفاده از آیه‌ی ولایت: «یا أیُّها الَّذینَ آمَنوا اَطیعوا اللهَ وَ اَطیعوا الرَّسول وَ اولِی الامرِ مِنکُم(مائده:۵۵)».« سرپرست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابى ‏طالب ‏اند] که همواره نماز را برپا مى‏دارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان‏] زکات مى‏دهند.» شیعه معتقد است که اولی الامر باید تالی تلو پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله باشد. یعنی دارای علم و عصمت پیامبر صلوات الله علیه و آله باشد تا بشود بی‌چون و چرا از او اطاعت کرد. * امّا اهل سنت از این آیه برای اثبات مذهب خود استفاده می‌کنند و معتقدند که از هر فردی که زمام حکومت را بدست گرفته، باید بی‌چون و چرا اطاعت شود.

* جواب: خداوند متعال، امر به دو ضد نمی‌کند. یعنی هم دستور بدهد که از عدل مطلق (خداوند متعال) و از عدل مجسم، پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله  پیروی کند و زیر بار ظلم نرفته و با آن مبارزه نمایند و نیز از طرف دیگر تاکید کند که از یک ظالم (که خلافت را به زور غصب کرده اطاعت کنند) این دو با هم جمع نمی‌شود، پس باید اولی الامر معصوم و وارث نبوت باشد و این تبعیت میسر نیست مگر با اطاعت از امامان معصوم علیهم السلام، که وارثان به حق نبی اکرم صلی الله و علیه وآله می‌باشند.

 

حسن و قبح ذاتی و عقلی

هر انسانی که به درون خود مراجعه کند، می‌بیند که ظلم بد و عدل خوب است. دروغ و خیانت بد و راستی و امانت خوب است. مثلا شما اگر به کشورهای لائیک (بدون دین) که وجود خدا و پیامبر صلوات الله علیه وآله را منکرند، توجه کنید می‌بینید که همه مردم دوست دارند با آن‌ها به عدالت برخورد شود از صداقت و راستی لذت می‌برند، و اگر کسی به آنها خیانت یا ظلم کند، ناراحت می‌شوند. پس ظلم ذاتا بد است و عدل ذاتا خوب، امانتداری ذاتا خوب و خیانت ذاتا بد است. کشتار مردم مظلوم بد است و کمک به افراد گرفتار خوب. این که گفته می‌شود هیچ چیزی نه ذاتا خوب است و نه ذاتا بد و هر آن چه حاکمی که بر مسند نشسته امر کند خوب می‌شود و هرچه نهی کند بد می‌گردد، این حرف با عدل سازگاری ندارد.

نکته اول: احکام الهی اعم از واجب و مستحب و حرام و مکروه، بر این اساس است که اگر خداوند عملی را واجب فرموده، آن عمل، خیر بیشتری دارد (ولو اینکه ما از خیر آن بی‌اطلاع باشیم) و اگر آن را حرام نموده، ضرر آن زیاد است به همین نسبت در اعمال مکروه و مستحب نیز میزان خیر و شر در نظر گرفته شده است.

 پس امور خوب، ذاتا خوبند و امور بد، ذاتا بدند. خداوند متعال و پیامبرش صلی الله علیه و آله در این امر و نهی‌ها (که در متن دین آمده است) مصداق‌های خوبی و بدی را برای ما مشخص فرموده‌اند، خیر در اوامر است و شر در نواهی، چه ما بفهمیم و چه نفهمیم.

* نکته‌ی دوم: سوء استفاده از مسئله علم خداوند است: اگر بگویند: خداوند متعال به همه چیز علم دارد و می‌داند در آینده چه اتفاقاتی می‌افتد و بنابراین وقتی علم خداوند به انجام کاری تعلق گرفت، هیچ عاملی نمی‌تواند مانع از انجام ان فعل شود، در جواب باید گفت: علم خداوند باعث سلب اختیار کسی نمی‌شود، البته خدا می‌داند چه کسانی اهل طاعتند و چه کسانی اهل عصیانند اما علم الهی، علت گناهان نمی‌شود. برای بهتر روشن شدن جواب، مثالی می‌زنیم. معلم سر کلاس، با توجه به شناختی که از افراد کلاسش دارد، می‌گوید این فرد بالاخره درزندگی موفق می‌شود و آن یکی، در زندگی خوشبخت نمی‌شود. این علم معلم، نه سبب به سعادت رسیدن فرد اول است نه سبب شقاوت فرد دوم. خداوند متعال هم که بر همه چیز احاطه دارد می‌داند چه کسی سعید و چه کسی شقی می‌شود ولی دانستن خدا سبب سلب اختیار از کسی نمی‌شود همان طور که علم معلم یا علم پدر و مادر نسبت به آینده فرزندان خود سبب خوشبختی یا بد بختی آنها نمی‌شود و از آنها سلب اختیار نمی‌کند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۱۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی