هوالحق

هوالحق
بایگانی

نعمتِ بلاها!!!

شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۳۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کسی که دچار بلا نشود مورد رحمت خدا نیست، مورد غضب خداست!!

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرین. ای مومنان! به استقامت و ذکرخدا کمک بگیرید؛ چرا که خداوند همراه مقاومت کنندگان است.

 

 

 

 

از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: آیا مؤمن به جذام، برص و  بیماری‌هایی از این دست دچار می‌شود؟
امام فرمودند: آیا آزمایش‌های خدا جز برای افراد مؤمن رخ خواهد داد؟!1 ودر جای دیگر فرمودند: اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آروز می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود.2

خداوند زنگ بیدار باش را برای انسان در قالب بلا و سختی به صدا در می آورد و انسان را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهی باخبر می سازد. خداوند متعال می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذْنَآءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْص مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»  و ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکّر گردند.3 اینچنین فلسفه نزول بلا را برای مؤمنین و اولیاء الهی آشکار می کند و میفرماید: «وَلَوْلَا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ؛ و اگر نبود که مردم یکسره و یک دست (کافر) مى‌شدند، براى خانه‌هاى کسانى که به خداى رحمن کفر مى‌ورزند، سقف‌هایى از نقره قرار مى‌دادیم و نیز نردبان‌هایى که بر آنها بالا روند.4» و در سوره بقره میفرماید «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى ‏آزماییم و مژده ده شکیبایان را.5

اما چرا اینهمه بلا و گرفتاری برای مؤمنان؟!!

 باید باطن افراد با این فرصت هایی که به آنان داده میشود آشکار شود و ثابت کنند مجاهد هستند یا صابر، کدام عقاب میشوند و کدام به درجات بالا میرسند. اما مهمتر از این، آنکه هرچه بهتر شوند و بالاتر روند امتحانات و آزمایشاتشان بالاتر و سختتر میشود. مثلا در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام میفرماید: قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ؛ ابراهیم تسلیم محض خدا بود.6 همین تسلیم محض همیشگی او در برابر خدا بود که او را خلیل الله کرد و این درس بزرگی است که متأسفانه امروزه این روحیه تسلیم و تعبد بسیار کمرنگ شده و حال آنکه این معیار ایمان و تدین ما است. حضرت ابراهیم علیه السلام با تحمل سختی ها، به جایی رسید که فرمان آمد باید همسر و فرزندِ نوزاد خود را در بیابانی بی آب و علف رها کند. و پس از سالها دوری از فرزندش ندا آمد که باید او را ذبح کند و ایشان در پاسخ فقط میگفت: چشم. تسلیم محض خدا بود و به درجه خلیل اللهی رسیده بود.

 نقل کرده اند: حضرت ابراهیم علیه السّلام در عین آن‌که عابد، پارسا و شیفته حق بود، مرد کار و تلاش هم بود، (همه انبیاء و اولیاء الهی مرد کار و تلاش بودند) هرگز براى خود روا نمی‌دانست که بی‌کار باشد، بخشى از زندگى او به کشاورزى و دامدارى گذشت، و در این راستا پیشرفت وسیعى کرد، و صاحب چند گله گوسفند شد. بعضى از فرشتگان به خدا عرض کردند: دوستى ابراهیم با تو به خاطر آن‌ همه نعمت‌های فراوانى است که به او عطا کرده‌ای؟ خداوند خواست به آن‌ها نشان دهد که چنین نیست، بلکه ابراهیم خدا را به‌ حق شناخته است و دوستدار خداست. به جبرئیل فرمود: در کنار ابراهیم برو و مرا یاد کن. جبرئیل کنار ابراهیم آمد دید او در کنار گوسفندان خود است، روى تلى ایستاد و با صداى بلند گفت: «سبُّوح قُدُّوس ربُّ الملائِکهِ و الرُّوحِ» پاک و منزه است خداى فرشتگان و روح! ابراهیم تا نام خدا را شنید، آن‌ چنان شور و حالى پیدا کرد و هیجان‌زده شد، به اطراف نگریست و شخصى را روى تلى دید نزدش آمد و گفت: آیا تو بودى که نام دوستم را به زبان آوردى؟ او گفت: آرى. ابراهیم گفت: بار دیگر از نام دوستم یاد کن، یک‌سوم گوسفندانم را به تو خواهم بخشید. او گفت: «سبُّوح قُدُّوس ربُّ الملائِکهِ و الرُّوحِ»

     حضرت ابراهیم علیه السّلام با شنیدن این واژه‌ها که یادآور خداى یکتا و بی‌همتا بود، چنان لذت می‌برد که قابل توصیف نیست، نزد آن شخص رفت و گفت: یک‌بار دیگر نام دوستم را یاد کن، نصف گوسفندانم را به تو خواهم بخشید. آن شخص براى بار سوم، واژه‌هاى فوق را تکرار کرد، ابراهیم نزد او رفت و گفت: یک‌بار دیگر از نام دوستم یاد کن، همه گوسفندانم را به تو خواهم بخشید. آن شخص، آن واژه‌ها را تکرار کرد. ابراهیم گفت: دیگر چیزى ندارم، خودم را به‌ عنوان برده بگیر، و یک‌ بار دیگر نام دوستم را به زبان آور! آن شخص نام خدا را به زبان آورد، ابراهیم نزد او رفت و گفت: اینک من و گوسفندانم را ضبط کن که از آن تو هستیم.

 در این هنگام جبرئیل خود را معرفى کرد و گفت: من جبرئیلم، نیازى به دوستى تو ندارم، به ‌راستی ‌که مراحل دوستى خدا را به آخر رسانده‌ای، سزاوار است که خداوند تو را به‌ عنوان خلیل (دوست خالص) خود برگزیند.7

 

 

 

جالب است که خیلی ها صدای محبوب (اذان) را می شنوند، اما انگار نه انگار. سحر محبوب بیدارشان میکند و میگوید: بیا، اما بی اعتنا دوباره میخوابد. محبوب میگوید: به نامحرم نگاه نکن، نگاه میکند. میگوید: اینچنین صحبت نکن، به این مکان ها نرو، مال حرام نخور، ...اما او بی اعتنا کار خودش را انجام می دهد! آیا چنین کسی خلیل خدا میشود؟!! به همین دلیل برخی بلاها و مصائب آثار و نتیجه اعمال خود انسان هاست، از این رو نسبت به برخی مؤمنین می توان گفت، آن ها خود باعث فرو فرستادن بلا از جانب خداوند هستند، یعنی در طول زندگی لغزش هایی از آن ها سر می زند که مستوجب تنبیه است و خداوند به خاطر ایمان این اشخاص عذاب آن ها را در قالب بلا  در این دنیا فرو می فرستد و عذاب آن ها را به آخرت محوّل نمی کند و به این وسیله آن ها را از آلودگی پاک کرده و آماده متنعّم شدن از نعمت های اخروی می گرداند.8

اما هیچکدام از انسانها در ابتلائات مساوی نیستند حتی پیامبران. خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد. در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را کور و بعضى را بینا، بعضى را کوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى کردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند. اینها نشانه بدبختی یا خوشبختی نیست بلکه بستری برای رشد و تعالیست، تا آنجا که بدترین محیط ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند.9

لذا به این نتیجه میرسیم که مصیبت ها و بلاها از جانب خداوند نعمتند، همان گونه که نعمت های مادی و ظاهری نعمتند. به این معنی که خداوند نعمت ها و در مقابل سختی ها را بر انسان فرو فرستاده و این ها در واقع وسیله اند برای تعالی انسان. پس آن چه از جانب خداوند به انسان می رسد خیر است و موجب ترقی و کمال انسان است.10 لطف و نعمت پنهان و پوشیده شده ای در چهره بلاها و گرفتاریهاست که در نعمتهای دیگر نیست. بلاها هر چند به ظاهر در قالب سختی و محنت هستند ولی آثار و فوائدی دارند که آن ها را در ردیف برترین نعمت های الهی قرار می دهد. یکی از فوائد بلاها خارج کردن تکبّر و غرور از قلوب انسان ها و جایگزین نمودن تذلّل و خواری در جانهاست.11 در این سختی ها معلوم میشود که چه کسانی خودبزرگ بینی و غرورشان را برداشته و فروتن شده اند و چه کسانی نتوانسته اند. چه کسانی اهل فضل و بخشش شده اند و چه کسانی همچنان بخیل هستند و... لذا بلاها و مصیبت ها از بزرگترین نعمت ها هستند.

و از آن جا که یکی از آموزه های مهم دینی ما صبر بر مشکلات و مصیبت ها است. لازم است در این دوران، بیش از هر زمان دیگر در برابر این مشکلات و مصیبت ها شکیبایی داشته باشیم. رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند: «پس از سپری شدن دوران شما، مردمی بر سر کار خواهند آمد که هر فرد آنان، پاداش پنجاه تن از شما را داراست.» عرض کردند: «ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین در رکاب شما جنگیدیم و درباره ما آیاتی از قرآن نازل شد.» فرمود: «اگر شما آن چه را آن ها تحمّل کردند متحمّل شوید، از صبر و شکیبایی آنان برخوردار نخواهید بود».12 امام حسین علیه السلام نیز فرموده اند: ...اما صبر کننده بر اذیّت و تکذیب در غیبت او، بسان مجاهدی است که با شمشیر در رکاب پیامبر اکرم صل الله علیه و آله با دشمنان مبارزه کند.13

قطعا متوجه شده اید که مخاطب اصلی رسول گرامی اسلام و مولا ابا عبدالله، صلی الله علیهم اجمعین، ما و زمان ماست. فراموش نکنیم صحنه‌گردان اصلی عالم، خداست نه صهیونیست ها و بدونِ اِذن او حتی برگی بر زمین نمی‌­افتد، پس ترس از غیر خدا نشانۀ ضعف ایمان است. پس بیاییم قدر نعمت های الهی را بدانیم و در برابر سختی ها و بلاها صبور و مقاوم باشیم که سحر نزدیک است.

ان الله مع الصابرین

اتابکی

 

  1. اصول کافی
  2. اصول کافی، همان، ص 255، و بحارالأنوار، مجلسی، ج 64، ص 212
  3. اعراف، 30
  4. زخرف 33
  5. بقره 155
  6. بقره 131
  7. معراج السعاده، ص ۴٩١.
  8. اصول کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیّه، ج 2، ص 444
  9. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى  ص ۱۸
  10. رجوع کنید به مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا، ج 1، ص 183
  11. نهج البلاغة، خطبه 238
  12. شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص456؛ الخرائج و الجرائح, ج3, ص1149.
  13. شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 317، ح 3؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 68، ح 36.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی