هوالحق

هوالحق
بایگانی

۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

#از_کدام_سو

#داستانی_تربیتی

#قسمت_چهارم


او هم می رود سراغ تلفن دفتر که صدای زنگش روی مخم است. گوشی را بر می دارد و جواب می دهد. حتما باز ننه بابای یکی از بچه ها زنگ زده چغولی بچه شان را به او بکند. آن‌قدر بدم می آید از پدر و مادر هایی که فکر می کنند اگر شکایت ما را به اهالی مدرسه کنند این ها معجزه می کنند و ما شفا می گیریم. اصلا این چه حرف اشتباهی است که می خواهند ما را تربیت کنند! راحتمان بگذارند. خیلی دلشان می سوزد هزار عیب خودشان را برطرف کنند که مثل هزارپا چسبیده به زندگی شان. خودشان را درست کنند، ما هم به وقتش آدم می شویم.

حالم از این آرامش و حوصله‌ی آقای مهدوی به هم می خورد. توی این چند ماه، شاید این دفعه‌ی بیستم باشد. سر همه‌ی کارها مجبورم بیایم و او چند کلمه ای می گوید و نگاهی به هم می کنیم و می روم. اما این دفعه اساسی لج کرده است. امسال تازه آمده و معاون ما پیش دانشگاهی هاست. قد بلند و چهارشانه است. موهایش را کج می زند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۲۲:۱۰
seyed hossein hovalhagh

#از_کدام_سو

#قسمت_سوم

سرش را تکان می دهد. خونسردی اش دیوانه کننده است. معاونمان را می گویم.

- گیرم که جواد به‌ت آسیب زد یا یه بدی کرد، تو چرا خودت رو ضعیف نشون بدی؟

- چه کار باید می کردم؟

- اونش به خودت مربوطه. فقط یه مشت از جواد خوردی، یکی هم از خودت.

- آقا ما کی مشت زدیم؟

نه نگاهم می کند و نه محلم می گذارد. ورقی بر‌می‌دارد. همان‌طور که صاف نشسته، ورق را مقابل وحید می گذارد:

- ببین وحید جان!

خودم جلو می روم و می گویم:

- آقا ما هم که درخت!

روی ورقه دو تا فلش به سمت هم می کشد:

- یکی تو هستی و یکی مقابل تو. اون نباید تو رو ناراحت کنه، اما اگر کسی اشتباهی رو در مقابل تو کرد، باید بتونی جدای از او،‌خودت رو هم در نظر بگیری. دو طرفه است! متقابله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۸
seyed hossein hovalhagh

#از_کدام_سو

#قسمت_دوم

- خب!

نگاهش سمت من است.

- بله؟!

خوب است که کسی نیست. خودش جزو همان کادری است که بودنش بهتر از نبودنش است. عادت کرده ام به نگاه های خاص و ساکتش. حرف هایش یک طرف، بدمصب چشم هایش هم حرف دارد.

- چه کردی جواد؟

از نگاهش فرار می کنم و می زنم به آن راه. حالا تا بخواهد راه را پیدا کند، چند دقیقه ای سر کار است:

- آقا آدم وقتی می خواد بشینه باید حواسش رو جمع کنه. یه نگاهی بندازه بعد!

بی حرف می رود پشت میز و صندلی را عقب می کشد و می نشیند. وحید با چشمانی گشاد و دهانی باز، نگاهم می کند. دارم فحش هایی که توی دلش می دهد را توی چشمانش می خوانم:

- یعنی شما در این نمایش نقشی نداشتی؟

سوالش تمسخر ندارد و خیلی جدی است! همین جرئتم را بیشتر می کند. این پا و آن پا می شوم. لبخندی تقدیمش می کنم و می گویم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۳
seyed hossein hovalhagh

🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌺🌸

#از_کدام_سو

#قسمت_اول

از دیشب که جواب تماس ها و پیام ها را نمی دهد کلافه ی کلافه ام. بی وجدان روز ها، این همه به عیش و خوشی می گذرد، نمی دانم چه دردی است که شب حتما یکی دو ساعتش به فکروخیال و بی حوصلگی طی می شود و این سستی و بی حالی اش می کشد تا روز.

فشار درس های مسخره هم که نمی گذارد آرام و قرار داشته باشم. کاش می شد امروز را از مدرسه می زدم بیرون! اصلا حال و حوصله ی نشستن سر کلاس فیزیک را ندارم. زنگ کلاس را که زدند، بی خیال فرار کردن تسلیم شدم

*****

سر و صدای بچه ها، کلاس هجده متری را برده است هوا. وحید با آن قد دیلاق و لاغرش، تا گردن رفته بود توی کتابش، تا خواست بنشیند، صندلی را کشیدم. نتوانست تعادلش را حفظ کند و محکم به زمین خورد.. فکر کنم قسمت لگنی، استخوان خاجی و سه چهار مهره ی پایین کمرش اگر از کار نیفتاده باشد، مدتی بیکار خواهد شد. صدای خنده ی بچه ها کلاس را برد هوا. چند تا فحش داد؛ اما چون صورتش از درد مچاله شده بود، دلم برایش سوخت و جوابش را ندادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۰:۴۵
seyed hossein hovalhagh


جوانی و نوجوانی ست و فصل های تردید و اما و اگرهایش...

 لذت و عشق از لحظه لحظه ی کوچه پس کوچه های این روزها بیرون می زند  و کاش می شد از اتفاقی که تمام این شیرینی ها را به تلخی می کشاند فرار کرد.


از کدام سو، داستان نوجوانی جواد و دوستانش است؛ جوانانی که  سرخوشند و بی غم و خوش پوش. راحتی و لذت را می فهمند و دل در گروی عشق های بی مثالشان دارند. نه در خانه کسی را قبول دارند و نه در جامعه و مدرسه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۹
seyed hossein hovalhagh

 

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ… کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ؛ و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است. دستهایشان بسته باد! و به خاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است... هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و براى فساد در زمین، تلاش مى‌کنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»۱

توئیت! بازی در زمین دشمن!

توئیتر، ساخت کشور آمریکاست و به عنوان دومین شبکه اجتماعی در دنیا بسیار پرطرفدار است. شرکت توییتر واقع در سان فرانسیسکو است که البته سرورها و دفاتر دیگری نیز در نیویورک دارد. توییتر در مقایسه با دیگر شبکه های اجتماعی دسترسی به مراتب راحت تر و سریع تری دارد و کاربران توییتر در کوتاه ترین زمان ممکن می توانند با ارسال توییت، مطالب خود را برای میلیون ها کاربر دیگر در سراسر جهان به اشتراک بگذارند. اما کارگزاران آن چه کسانی هستند و هدف از راه اندازی این شبکه اجتماعی چه بوده است؟

به گزارش پارس تودی؛ سایت افشاگر ویکی‌لیکس، با انتشار ویدوئی دو دقیقه‌ای اعلام کرد، اسرائیل برای رصد فعالیت‌های کاربران در شبکه‌های توئیتر و فیس‌بوک، یک مرکز فرماندهی در تل‌آویو ایجاد کرده است. این مرکز در صورت مشاهده هرگونه نظر مخالفی با رژیم صهیونیستی، شهر و کشور محل اقامت  کاربر، شناسایی و برای برخورد، موضوع به مقامات امنیتی رژیم اسرائیل  گزارش داده می‌شود.

نقش توئیتر در برخی از کشورها برای سازماندهی اعتراضات سیاسی و براندازی نظام ها به قدری مهم و موثر بوده که گاهی این اعتراضات را "انقلاب‌های توییتری" خوانده‌اند. در زمان ناآرامی های پس از انتخابات سال ۸۸ ایران نیز، توییتر یکی از اصلی ترین پل های ارتباطی میان سازمان دهندگان خارجی و داخلی با معترضین بود. در همین زمان، توییتر اعلام کرد طبق زمانبندی فنی این شبکه، سایت توییتر بدلیل انجام تغییرات و تعمیرات برنامه ریزی شده موقتا به مدت یک روز از دسترس خارج خواهد شد. وزارت امور خارجه آمریکا با صدور نامه ای رسمی به مدیران این شبکه، خواستار تعویق این تعمیرات و ادامه سرویس دهی به معترضان داخل ایران شد. توییتر نیز با پذیرش این درخواست، تعمیرات فنی خود را به تعویق انداخت!!! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۵:۲۰
seyed hossein hovalhagh