هوالحق

هوالحق
بایگانی

عوام فریبی دشمن

شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۵:۳۶ ب.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا اینهمه مبارزه میکنند؟

روز عاشورا روز استقامت، صبر، شهامت، ایثار و شهادت است. زیارت عاشورا بیان کننده ی تولی و تبری است.

میگویند: شهادت یعنی خودکشی و خشونت؛ دشمنان اگر بخواهند شهادت را بردارند باید یک جوری عوام فریبی کنند. چون میدانند اگر شهادت را بگیرند آنوقت هر برنامه ای داشته باشند میتوانند پیاده کنند . وقتی با معرفت میخوانیم إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ یعنی من میخواهم باشما باشم سلم شما باشم با امام حسین علیه السلام باشم. در اینصورت این امام های بدلی دیگر نمیتوانند افراد را منحرف کنند.

آن ادعایی که فرعون و فرعونیان زمان میکنند برای خدایی (منم که روزی میدهم...) وقتی مردم معرفت نداشته باشند منحرف میشوند. اگر معرفت نباشد نمیفهمند.

 معجزه حضرت موسی علیه السلام با کاری که سامری کرد فرق دارد، ولی نمی فهمند. میروند دنبال سامری و نمیفهمند آن صدا و گوساله با کار حضرت موسی فرق دارد. تشخیص این دو مطلب از هم بینش و شناخت میخواهد. اینها که گفتند ما خشونت نداریم، حمله کردند و شهرهای ایران را گرفتند. ماه رمضان در نماز جمعه ریختند سر حزب اللهی ها و با پنجه بوکس و... بچه را با زبان روزه زدند.

 کسی که مطیع شما (امام معصوم) باشد مطیع خداست و اگر معرفت باشد، باطل ها با هر لباس حقی وارد شوند نمی توانند گمراهش کنند.

اینکه به آقا امیرالمؤمنین علیه السلام گفتند حق باشماست یا ام المؤمنین؟ چون حق را نمی شناختند. آقا به او فرمودند: حق را بشناس.

حق را بشناس یعنی چه؟ یعنی اینکه بفهمند این آقا ولی خدا و حجت خداست. با این شناخت دیگر هر کسی در مقابل آقا بایستد و شمشیر بکشد می دانند که قتلش واجب است.

دانش خیلی هست ولی بینش نیست.

وقتی بینش باشد میفهمد که خون بر شمشیر پیروز است.

یعنی چه خون بر شمشیر پیروز است؟ یعنی که خیلی از نجاسات هست که با آب پاک نمیشود بلکه با خون پاک میشود.

اصلا برنامه آقا امام حسین علیه السلام، اینکه جنگ کند و جایی را بگیرد نبود. چون در همان مدینه اگر دست به شمشیر می برد مدینه را می گرفت. اما امام می دانست مردم معرفت ندارند.

مردم کوفه جوری نامه می نوشتند که معلوم نبود که این نامه به امام است یا به خلیفه وقت. (اصلا معرفت امام نداشتند)

 امروز هم در بسیاری از موارد وقتی می خواهند جنایت کنند از آیات استفاده می کنند. یک زمانی در حسنیه ارشاد، شعار اسلام راستین میدادند میگفتند توحید بی طبقه؛ چون معرفت نبود.

می گویند این آقا آمده بود کوفه را بگیرد موفق نشد و شهید شد. درحالی که اینطور نیست، شهادت آقا از قبل بیان شده بود از زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله. بعد گفتند آقا که می دانست کشته می شود این انتحار است و خودکشی حرام است. مرحوم آقا (امام خمینی) میفرمود: شهادت غیر خودکشی است. اینکه روی مین میروی شهادت است نه خودکشی، شهادت با خودکشی فرق دارد.

آقا امام حسین علیه السلام می دانستند که اینها برنامه ای برای اسلام چیده اند که دیگر چیزی از دین باقی نماند. چرا که مرکز نشر اسلام را شام قرار داده بودند و هر چه میخواستند میکردند. برنامه امام نجات اسلام بود.

شریح قاضی که قاضی القضات بود را پول دادند و او نوشت که آقا امام حسین علیه السلام از دین جدش خروج کرده و بر خلیفه قیام کرده است. لذا مردم برای شهادت، به جنگ امام علیه السلام رفتند. اما امام جوری برنامه را درست کردند که مظلومیت و حقانیتشان ثابت شود و مردم متوجه شوند.

 

چقدر منافقان قبل از انقلاب از امام خمینی اجازه مبارزه مسلحانه میخواستند. ولی آقا اجازه نمیدادند. می گفتند آقا مغز سیاسی ندارد نمیشود مبارزه مسلحانه نکرد.

اینکه مرتبا این شعار را زنده میکردند که سینما رکس آبادان را، مسجد کرمان را، شاه به آتش کشید؛ برای اینکه مردم آگاه شوند. آقا مرتب می گفتند دشمنان خود را اولیاء خودتان قرار ندهید. به آقا می گفتند اینها (ساواک) تا دندان مسلح هستند، بهتر است از آمریکا اسلحه تهیه کنیم. ولی آقا قیامی ترتیب دادند که خود گاردی ها و ارتشی ها در قیام شرکت کردند.

یاران امام علیه السلام 70 نفر بودند اما امام علیه السلام از هرکدام این یاران تابلویی درست کردند تا شناخته شوند. اینکه جنگ تن به تن بود و اینکه آقا به حضرت عباس علیه السلام اجازه جنگ ندادند و فرمودند برو آب بیاور، اینکه آقا پیراهن را در میدان جنگ بالا زدند و قلبشان را در برابر و تیررس دشمن قرار دادند تا عرق پیشانی را پاک کنند یعنی امام عقلشان نعوذبالله از بسیجی های تو جبهه کمتر بوده است؟؟!! چقدر به امام نصیحت می کردند که لااقل زن و بچه ها را با خود نبرید، چرا؟ چون آنها معرفت نداشتند. چون باید اطاعت بی چون چرا از امام کرد.

البته وظیفه مهمی را هم اسرا داشتند. بعد از ظهر عاشورا بود که دستور آتش زدن خیمه ها و زن و بچه ها را دادند. میخواستند همه چیز را دفنأ دفنا کنند. اما امام علیه السلام می دانستند که اینها باقی خواهند ماند و آتش نمی گیرند. آتش به فرمان امام است. آقا امام سجاد علیه السلام در خیمه آتش گرفته، بودند ولی نمی سوختند چون آتش اجازه سوزاندن نداشت. چون خداوند نمی خواست اینها از بین بروند. وقتی این اتفاق افتاد در خود لشکر دشمن درگیری افتاد. رفتند پیش ابن زیاد. وقتی اسرا را به کوفه آوردند و حضرت زینب سخنرانی کردند نوشته اند که کوفه انقلاب شد. لذا ابن زیاد اسرا را به شام فرستاد. در مجلس یزید هم انقلابی شد به طوری که یزید اعلام کرد من اینکار را نکردم ابن زیاد اینکار را کرده است.

انسان باید امام شناس باشد تا گولش نزنند.

جابر در آن خفقان خودش را به کربلا رساند غسل کرد و زیارت کرد. گفت آقا من میخواهم با شما شهید شوم. عطیه (غلامش) گفت چه میگویید. جابر گفت خودم از پیامبر شنیدم که فرمود: با هر که باشید با هم او محشور می شوید.

زیارت اربعین همه اش درس است. در عملکردشان درس است. اربعین روز تاریخی شد و دشمن نفهمید که با اینکار پوست خودش را میکند.

 

استاد اخلاق حاج آقا اتابکی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۷/۰۲
seyed hossein hovalhagh

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی