به گزارش جبهه اقدام ; #روزهای_با_تو_بودن #قسمت_پنجم
به گزارش جبهه اقدام ; #روزهای_با_تو_بودن #قسمت_چهارم
به گزارش جبهه اقدام؛ #روزهای_با_تو_بودن #قسمت_سوم
دوباره تمام حرفهای حسن به ذهنم می آید؛ چیزی که ذهنم را خیلی وقت است مشغول کرده. پیگیرانه تر گوش می دهم تا بتوانم دنباله بحث را بگیرم. راستش شاید هم دلیلش چهره گیرا و صدای گرم سیدحسین باشد. جوانی است ورزیده، قد بلند با صورتی کشیده و ریش کوتاه، پیراهن سبز تیره و شلوار پارچه ای مشکی که بسیار محکم و آرام صحبت می کند. پیداست که به درستی حرفش اطمینان دارد.
یکی از امور مهمی که دین مبین اسلام به آن اشاره و مسلمانان را بسیار توصیه و سفارش کرده است، دشمن شناسی می باشد. پس بر همه مسلمانان لازم است که دشمنان قسم خورده ی خود و خصوصا نقشه های آنان را بشناسند و خود را برای هر گونه خطر احتمالی آماده کنند.
با مرور اینها می رسم به فضای سبز دانشگاه که چمن هایش را تازه کوتاه کرده اند. می نشینم روی نیمکت. موبایلم زنگ می خورد. با بی حوصلگی آن را از جیبم بیرون می کشم. عکس خندان حسن روی صفحه می آید، رد تماس می زنم. از همان یک هفته پیش جواب بچه ها را نمی دهم تا خودم را پیدا کنم. اما نمی دانم چرا برای حسن رد تماس زدم؟؟