هوالحق

هوالحق
بایگانی

۲۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پرسش و پاسخ[۱]

سؤال۱: نبوت عامه و نبوت خاصه به چه معناست؟

پاسخ: منظور از بحث نبوت عامه بیان این نکته است که باید پیامبرانی برای هدایت انسان‌ها از جانب خدا باشند که راه رستگاری و پیام الهی را به گوش ما برسانند و این پیامبران باید معصوم از خطا باشند. منظور از بحث نبوت خاصه نیز شناسایی پیامبران الهی در طول تاریخ است که چنین وظیفه‌ مهمی را به انجام رسانده‌اند.

سؤال۲: ارسال پیامبران از جانب خداوند چه ضرورتی دارد؟

پاسخ: با توجّه به اینکه هدایت انسان‌ها بر خلاف حیوانات و فرشتگان، تشریعی است، یعنی انسان‌ها برای هدایت خود نیاز به آموزش دارند، بنابر این خداوند برای هدایت انسان‌ها معلّمینی الهی را ارسال کرده‌ است تا پیام‌های سعادت‌بخش او را به انسان‌ها برسانند.

سؤال۳: هدایت فرشتگان چگونه است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۲۰
seyed hossein hovalhagh

گر میروی بی حاصلی

       گر می برندت واصلی

              رفتن کجا؟ بردن کجا...؟

 

 


رکاب ۱۶(آقا)

 

حالا که فکرش را می کنم، الکی نگران بودم که از رفتنم ناراحت شود. او که خودش این کاره است، بار اولش هم نیست و عادت دارد. شاید نگرانی ام بخاطر بچه بود.
انگارنه انگار که مامور امنیتی ست و جوانی اش را در آموزش نظامی و عملیات صرف کرده. مثل زن هایی که یک عمر فقط خانه داری کرده اند، با انبساط خاطر تمام مشغول آماده کردن سحری ست. به گمانم بادمجان سرخ می کند؛ می داند که دوست دارم. تلوزیون روشن است. گذاشته ام شبکه قرآن و مثلا به حرف های کارشناس مذهبی گوش می دهم؛ ولی نگاهم به اوست. چادر نماز سرش کرده و زیر لب چیزی زمزمه می کند. فکر کنم دارد نماز شبش را می خواند.
چشمم به مفاتیح و تسبیحش می افتد که روی میز است. از همین حالا دلم برایش تنگ شده؛ با این که اولین ماموریتم نیست. بارها پیش آمده چند ماه خانه نباشم و خم به ابرو نیاورد. او هم ماموریت طولانی داشته. زندگی ما همین است.
زیر غذا را کم می کند و می آید سر میز، سراغ مفاتیح. می گوید:
-نمی خوای بری یکم استراحت کنی؟ باید سرحال باشی.
-خوابم نمی یاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۷
seyed hossein hovalhagh

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم

                 هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم


 


رکاب ۱۵(خانم)

 

حس می کنم معده ام به هم می پیچد. به ساعت نگاه می کنم. چشمانم می سوزد و سخت می توانم عقربه ها را تشخیص دهم. الان پنج ساعت است که از جایم تکان نخورده ام. صدای اذان می آید. قبل از این که بلند شوم، مطهره لیوان آبجوش و نبات را جلویم می گذارد. درحالی که تشکر می کنم، دست می گذارم روی چشمانم و شقیقه هایم را ماساژ می دهم. مطهره دست می گذارد سر شانه ام:
-به خودتم اهمیت نمی دی، فکر اون کوچولو باش که باید پابه پای تو گرسنگی بکشه!
نگاهی به همکار دیگری که در اتاق ایستاده می کنم و معترضانه به مطهره می گویم:
-هیس!
-چرا نمی خوای کسی بفهمه؟ می ترسی مراعاتت رو بکنن، یه موقع خدای نکرده فشار کاری ت کم بشه؟
-باورکن الان وقت لوس بازی و مجروح شدن نیست. امیرمهدی منم از همین الان یاد می گیره توی شرایط سخت طاقت بیاره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۴
seyed hossein hovalhagh

میخواهم از خدا به دعا صدهزار جان

   تا صدهزار بار بمیرم برای تو...  یا حسین

 

 


رکاب ۱۴(آقا)

 

اولش می گفت لازم نیست بیایم؛ اما نتوانستم. دلم می خواهد این روزها تنهایش نگذارم. برایش کم گذاشته ام. برای همین مرخصی ساعتی گرفتم که باهم برویم برای سونوگرافی.
نه من شبیه مردهایی هستم که همراه همسرشان آمده اند، نه او شبیه زن های دیگر. ظاهرمان شبیه است؛ اما خودمان می دانیم دنیایی که در آن زندگی می کنیم زمین تا آسمان با بقیه مردم فرق دارد. دغدغه هایمان، رابطه مان، سبک زندگی مان و...
زن ها دو به دو با هم حرف می زنند، اما او ساکت است. الان که دقت می کنم، از بقیه زن ها چهارشانه تر و بلندبالاتر است. بر عکس بقیه که به خودشان رسیده اند، روسری ساده سبزش را سر کرده و طبق عادت، دور و برش را می پاید. چشم در چشم می شویم. لبخند می زند و پشت لبخندش، نگرانی را می بینم. پاسخش را با لبخندی می دهم که بگویم آرام باشد.
تصویری که روی مانیتور افتاده، برای من واضح نیست و چیزی از آن نمی فهمم اما چون می دانم این تصویر مبهم، بچه مان است با شوق نگاهش می کنم. چقدر تغییر کرده ام! قبلا برای هیچ چیز انقدر ذوق زده نمی شدم؛ کلا احساساتم خیلی میدانی برای جولان دادن نداشت. اما حالا حس می کنم می توانم تا ته دنیا بدوم. دکتر می گوید سالم است و پسر. سالم بودنش بیشتر خوشحالم می کند. چه فرقی می کند پسر یا دختر باشد؟ مهم این است که من دارم پدر می شوم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۱
seyed hossein hovalhagh

بسم الله الرحمن الرحیم

 


هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن کریم

از دیگر مطالب مهم در بحث از محتوای دین اسلام، هماهنگی و عدم اختلاف در مضامین قرآن است، این مسأله نشانة آنست که این کتاب شریف از منبع علم ثابت و نامتناهی ذات اقدس پروردگار صادر شده است.

زیرا این مسئله در مورد انسان، که علم او اکتسابی است و تدریجاً بر معلومات و تجربیات او افزوده می‌شود و افزایش دانش‌ها در سخنان او انعکاس می‌یابد صادق نیست. اما در مورد خداوند متعال که به همة عالم محیط است و احاطة بر علوم دارد و کمال مطلق است (و علم و دانش دیگران محدود و پرتوی از علم اوست) مسئلة تکامل تدریجی علم و کلام مفهومی ندارد.

اٌفَلا یتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِاللهِ لَوَ جَدُوا فیهِ اختِلافاً کَثیرا؛ آیا دربارة قرآن اندیشه نمی‌کنید که اگر از سوی غیرخدا بود اختلافات فراوانی در آن می‌یافتید. «نساء:۸۲»

و این نکته نیز لازم به تذکر است که در قرآن، آیات «ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، مجمل و مبین، ...» اینها نشانگر تضاد و اختلاف در قرآن مجید نیست چون آیات منسوخه همراه قرائنی است که نشان می‌دهد عمر محتوای آن‌ها کوتاه بوده و روزی پایان می‌پذیرفته. مثلاً در مورد حرمت شرابخواری، مردم آن زمان چنان به شرابخواری آلوده بودند که ممکن نبود یکباره آنان را از این عمل زشت بازداشت بلکه لازم بود این تحریم تدریجاً صورت گیرد و در نتیجه ابتدا چنین می‌فرماید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۷
seyed hossein hovalhagh

بسم الله الرحمن الرحیم

 

معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 

از پیامبر اکرم صلی الله وعلیه و آله معجزات فراوانی ظاهر گشته است که در کتب تاریخ و حدیث از جمله کتاب «بحارالانوار» و «مدینه المعاجز» و ... بسیاری از آن‌ها به حد فوق تواتر نقل شده است.

در اینجا چند نمونه از معجزات آن حضرت را ذکر می‌کنیم.

 

الف) معراج

قرآن مجید وقوع این معجزة الهی و بعضی از مراحل آن را بیان می‌فرماید:

در یکی از شب‌ها، جبرئیل علیه السلام به خدمت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم آمده و عرض می‌کند: امشب سفر عجیبی دارید و من مأمورم با شما باشم تا با هم به نقاط مختلفی برویم. به این ترتیب آن حضرت معراج خود را از مکه آغاز کرده و به سوی بیت المقدس حرکت می‌کنند و پس از مدت کوتاهی در آن نقطه فرود آمده، از نقاط مختلف مسجد بیت اللّحم که زادگاه حضرت مسیح علیه السلام است بازدید می‌کنند سپس از آنجا با سوار شدن بر «براق» که مرکبی آسمانی است به طرف آسمان حرکت نموده و با ارواح پیامبران و فرشتگان صحبت فرمودند، همچنین از بهشت و دوزخ بازدید نمودند سپس به سدره المنتهی تشریف بردند. در مراجعت نیز در بیت المقدس فرود آمدند و راه مکه را پیش می‌گیرند و در بین راه با کاروان تجارتی قریش ملاقات فرمودند. سپس به منزل خویش رسیده و از مرکب آسمانی پیاده شدند.

سُبحانَ الَّذی اٌسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسجِدِ الاقصَی؛ پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد. «اسراء:۱»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۲
seyed hossein hovalhagh

 بسم الله الرحمن ارحیم

 


یکی بودن پایة دعوت انبیاء علیهم السلام (توحید) 

اصول کلّی و اعتقادی پیامبران علیهم السلام همه یکی می‌باشد؛ چون دین ارضاء کنندة فطرت است و فطرت انسان‌ها تغییر نمی‌کند و هدایت نیز که به سوی صراط مستقیم است هیچگاه تغییر نمی‌کند؛ بنابراین پایة دعوت همة انبیاء علیهم السلام یکی است که همان توحید است.

* وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلَّ اٌمَّهٍ رَسُولاً آن اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغُوت؛ ما برای هر امتی پیامبری مبعوث کردیم تا خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت و بت اجتناب و دوری جویید. «نحل:۳۶»

 

نبوّت خاصه

این بحث، شامل اثبات و شناخت خصوصیات پیامبرانی است که از جانب خداوند متعال مبعوث به رسالت شده‌اند و اینکه در عصر ما خداوند متعال اطاعت کدامیک از آن‌ها را امر فرموده؟ در عین آنکه نبوت همة آن‌ها را قبول می‌کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۰۹
seyed hossein hovalhagh


آنکه در خانه می ناب گوارا دارد

     چه نیازی به سمرقند و بخارا دارد

     هر که در سر هوس کرب و بلا را دارد

                  جز پی قافله سالار نخواهد افتاد

 

 


رکاب ۱۳ (خانم)

 

مربی با بی حوصلگی لباس رزمی سفید پریا را مرتب می کند و با کمربند، می بنددش که باز نشود. غر می زند که:
-مگه نگفتم بگو مامانت جلوی لباستو بدوزه که باز نشه؟
پریا موهای طلایی اش را که از روسری کوتاهش بیرون زده، به داخل هل می دهد و با صدایی کودکانه می گوید:
-چرا... ولی مامانم رفته ماموریت.
این حرفش، اندوهی عجیب در دلم می ریزد. خاطرات بچگی ام مرور می شود؛ نبودن های همیشگی پدر و کارمندی مادر که باعث می شد بیشتر وقت ها تنها باشم. مادر کارمند بود؛ عصر می آمد و وقتی می آمد، خسته بود. نه این که نخواهد؛ نمی توانست برایم وقت بگذارد. می ترسم بچه خودم هم تنهایی بکشد.
-کجا رفته مامانت؟ مگه کجا کار میکنه؟
-کارمنده. نمیدونم. رفته ماموریت دیگه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۰۱
seyed hossein hovalhagh


لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن

        بین روح و بدنت فاصله تعیین کردن

 

 


رکاب ۱۲ (آقا)

 

از در که وارد می شود، مادر خودش را در آغوشش می اندازد. دلم برای مادرم تنگ می شود. از رفتار بی بی و مادرش پیداست منتظر بوده اند برسد تا خوب در آغوشش گریه کنند. خیلی از زن های فامیل همین طورند. خواهرهای فرهاد، حتی مادر فرهاد هم به او پناه می آورد. همه را نوازش می کند و دلداری می دهد. خودش هم گریه می کند؛ به پهنای صورت. می دانم انقدر به فرهاد نزدیک نبوده و گریه اش نه بخاطر فرهاد که بخاطر مادر و بی بی ست. خودش می گفت اصلا تحمل دیدن غم بی بی را ندارد. طوری گریه می کند که اگر نمی شناختمش، فکر می کردم از آن زنهایی ست که با کوچکترین اتفاق، صورت می خراشند و مویه می کنند. گریه کردنش را هم دوست دارم. رقت و عاطفه پنهانش را آشکار می کند و چهره اش را روشن تر. چشمانش زلال می شوند و خمار؛ و ترکیب زیبایی می سازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۵۹
seyed hossein hovalhagh


مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

                جرس فریاد میدارد که بربندید محملها

                  شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل

                                کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها...؟

 

 


رکاب ۱۱(خانم)

 

نباید می فهمید. می ترسم ذهنش درگیر شود. می دانم تا عکس نگیرم، ول نمی کند. از ترس این که زود مرخصی بگیرد که ببردم دکتر، خودم می روم.
دکترها همیشه شلوغش می کنند. می گوید استخوان هایم سالم اند اما ممکن است اندام های داخلی ام آسیب دیده باشند. خب این یعنی سالمم. دکتر پیشنهاد می کند چندتا آزمایش دیگر هم بدهم؛ اما وقتش نیست. این را هم دادم که خیال او راحت شود.
این چند روز انقدر درگیر بوده ام که شب هم خانه نرفته ام. او هم همینطور. بعضی زمانهاست که کلا ذاتش دردسرخیز است؛ مخصوصا وقتی بعضی ها دلشان هوای رژیم چنج می کند. خب گفتمان با این جور آدم ها هم کار ماست! باید یکی پیدا بشود که حالی شان کند اصلا این کاره نیستند و هنوز حرف های قلمبه سلمبه اندازه دهانشان نشده است. بچه اند دیگر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۵۷
seyed hossein hovalhagh