هوالحق

هوالحق
بایگانی

روزهای با تو بودن_ قسمت 49

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ
داستان


سید حسین از جایش بلند می شود و دست هایش را روی میز می گذارد. تک تک بچه ها را از نظر می گذراند و با لبخندی محبت آمیز می گوید: "برادران! باور کنید تنها رمز ماندگاری این انقلاب همین ولایتمدار بودن ما و شماست. گروه اخوان المسلمین در مصر که بیش از ۸۰ سال تشکیلات و مبارزه داشتند وقتی انقلابشون پیروز شد نتونستند حتی یک سال این انقلاب را حفظ کنند. اما به برکت ولایتمداری ملت ما نزدیک ۴۰ ساله که علی رغم صدها توطئه کمرشکن همچنان این انقلاب پابرجاست و ان شاءالله برسه به دست مولااا صااحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف."

به گزارش جبهه اقدام؛ تابستان کم کم روبه پایان است و سیدحسین فقط برای جلسات به مسجد می آید و خیلی زود بعد از از کلاس می رود.

هربار که می بینمش، حس می کنم از قبل شاداب تر شده گویی منتظر خبر خوبی ست.

شب عید غدیر است زیرزمین مسجد کاملا پر شده. پله ها، روی زمین و... خلاصه هر جا که پیدا کرده اند نشسته اند.

سیدحسین اول صحبتش را در مورد ولایت و ولایتمدار بودن آغاز می کند و بعد هم در مورد منافقینی که ادای ولایتمداری در می آورند ولی دشمن ولایتند، مختصری توضیح می دهد.

- می دونید چطور میشه این فرمان امام خمینی که فرمودند "حفظ نظام از اوجب واجبات است" را جامعه عمل پوشاند؟ فقط با ولایتمداری. ولایتمداری یعنی همراهی با ولایت در تمام عرصه ها، چه در سیاست های داخلی و چه در سیاست های خارجی بااااید گوش به فرمان ولایت باشیم. تنها به این وسیله میشه نظام را حفظ کرد.

متأسفانه یه عده ی زیادی هستند که دم از ولایت می زنند ولی مدام سخنان و سیاست های رهبری را نقد می کنن و یا توضیحات من درآوردی برایش می گن. اینا باید بدونن که نامشون هرگز در لیست ولایتمداران ثبت نخواهد شد.

سید حسین صداش را بلند کرد و گفت: "اولین تجلی حضرت زینب علیها سلام در کربلا، ولایتمداری ایشون بود. از همون وحله اول که حضور ایشون در آن جبهه خطرناک بود و می دونستند همه شهید میشن و خودشون هم اسیر میشن، تا زمانی که در کاخ یزید قرار می گیرن و در برابر جسارت یزید میگن ما رأیت الا جمیلا؛ همش چیزی جز ولایتمداری ایشون نبود. قطعا بدونین اگر هر فرد دیگری به غیر از امام حسین علیه السلام که برادرشون بودن، در جایگاه ولایت بود، باز هم رفتار و گفتار و اعمال حضرت زینب همین است که دیدید. باز هم، پا به پای ولایت حرکت می کردن بدون هیچگونه گله یا شکایتی."

سید حسین از جایش بلند می شود و دست هایش را روی میز می گذارد. تک تک بچه ها را از نظر می گذراند و با لبخندی محبت آمیز می گوید: "برادران! باور کنید تنها رمز ماندگاری این انقلاب همین ولایتمدار بودن ما و شماست. گروه اخوان المسلمین در مصر که بیش از ۸۰ سال تشکیلات و مبارزه داشتند وقتی انقلابشون پیروز شد نتونستند حتی یک سال این انقلاب را حفظ کنند. اما به برکت ولایتمداری ملت ما نزدیک ۴۰ ساله که علی رغم صدها توطئه کمرشکن همچنان این انقلاب پابرجاست و ان شاءالله برسه به دست مولااا صااحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف."

صدای صلوات بچه ها زیرزمین را تکان می دهد.

- تحت هیچ شرایطی، هییچ شرایطی از پشت رهبری تکون نخورید در غیر این صورت به خاک ذلت کشیده میشید همان بلایی را سرمون میارن که سال هاست دارن سر مردم مظلوم سوریه و عراق و افغانستان و یمن میارن شایدم خیلی بدتر، چون از ملت ما زخم خوردن و فوق العاده عصبانی هستند.

گویا سیدحسین در حال وصیت کردن است! این فکر ضربان قلبم را بالا می برد.

- چه افرادی بودن چه نبودن، که جواب سوالاتتون را بدن، شما همچنان چشمتون فقط به دهان رهبری باشه، بی چون و چرا. فقط در این صورته که ایران میتونه ابر قدرت در تمام دنیا باشه. رهبر ما کسیه که تمام ملت ها حسرت داشتنش را دارن. 

حدود نیم ساعتی هم از مظلومیت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) می گوید؛ تا جایی که صدای هق هق بچه ها بلند می شود؛ اما یکباره بحث را با یک صلوات جمع می کند.

اصلا سیدحسین امشب انگار خودش نیست؛ نمی دانم چرا؟ به دلم شور افتاده و فکرم کاملا قفل شده است.

صدای بلند سیدحسین به گریه بچه ها خاتمه می دهد: "برادرا جمعه ی دیگه همگی مهمان من هستید هر کس مایله صبح ساعت ۸ اینجا باشه دیر بیایید جا میمونیدااا." 

ادامه دارد...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی