هوالحق

هوالحق
بایگانی

روزهای با تو بودن_ قسمت 42

شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ ب.ظ
داستان



به گزارش جبهه اقدام ; 
#روزهای_با_تو_بودن
 #قسمت_چهل_و_دوم

- امااااا مطلبی که مورد توجه قرار نگرفته اینکه، اگر دشمنان اسلام و مسلمین با گوگل به همه خواسته های مالی و اطلاعاتی خودشون می رسیدن، مسلما موبایل را نمی ساختن اندروید را نمی ساختن و بعد این نرم افزارها و پیام رسان ها را طراحی نمی کردن و نمی ساختن. اگر ما با گوگل تا مچ پا در باتلاق فرو میریم قرار نیست با عضویت و فعالیت در این شبکه ها و نجس افزارهای صهیونیستی با اراده شخصی خودمون، سرمون را هم داخل باتلاق فرو ببریم!!!
ما باید سعی کنیم همین پای خودمون را هم از باتلاق بیرون بکشیم نه اینکه سرمان را هم در آن فرو ببریم. ما هر مقدار که از میزان نفوذ و تاثیر و اشراف و تسلط و حاکمیت دشمن بر خودمان را کم کنیم یه قدم مبارک برداشتیم.
سامیار که تازه دارد یخش باز می شود آرام می گوید: آقا سید چون الان مثلا پارسی جو اصلا قابلیت گوگل را نداره اصلا نصب نمیکنن!! یا همین نرم افزار سروش را میگن سرعتش پایینه امکاناتش مثل تلگرام نیست میگن یه نرم افزار مثل تلگرام درست کنید اونوقت ما میاییم بیرون.
سیدحسین باز هم می خندد: "لابد دنیا قبل از تلگرام و گوگل صهیونیستی اصلا دنیا نبود؟؟؟!!!
درحالی که لپتاپش را برای پیداکردن چیزی زیر و رو میکند جدی و قاطع می پرسد: شما تابع امام خمینی هستید یا نه؟؟؟ امام خمینی فرمودند: "ما اگر امر دایر بشود به اینکه برگردیم به حال سابق بشریت، و با الاغ از این طرف به آن طرف برویم و آزادی‌مان را حفظ بکنیم، یا خیر، بنده آقای کارتر و امثال او از ابرقدرت ها باشیم و زندگانی های فلان و کذا داشته باشیم، ما آن را ترجیح می‌دهیم، ملت ما آن را ترجیح دارد می‌دهد. ملت ما شهادت را دارد ترجیح می‌دهد، و می‌گوید که ما می‌خواهیم شهید بشویم."

امام می فرماید ما حاضریم به عقب برگردیم اما بنده و غلام کارتر و ابرقدرت ها نباشیم.1
احمد که از این جملات به وجد آمده، بلند تکبیر می گوید و بقیه را با خودش همراه می کند. 
سید حسین مستقیم تو چشم های سامیار نگاه می کند و می گوید: ازشون سوال کن آیا میشه به صرف اینکه الان نرم افزاری مثل تلگرام نداریم از ظالمین حمایت کنیم؟!! سوال کن کدام مرجع و عالم دینی اعانه به ظالم و تعاونوا علی الاثم والعدوان را حلال و جایز یا مستحب و واجب دونسته؟!!
بعد در حالی که به تمام بچه ها نگاه می کرد گفت: "ماجرای صفوان جمال را شنیدید؟"
همه تقریبا گفتند: "نهههه"
ادامه دارد...
1-  (صحیفه امام خمینی جلد 12 صفحه 378) 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۱۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی