بصیرت؛ رمزِ عبور از فتنه ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛1 و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بی‌ادراک و معرفت، و دیده‌هایی بی‌نور و بصیرت، و گوش هایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراه‌ترند، آنها همان مردمی هستند که غافل‌اند.»

«اگر اعلم علما هم باشید و زمانتان را نشناسید و ندانید ترفندهای استکبار و نیز مشکلات جامعه چیست، نمی توانید برای جامعه ی اسلامیتان مفید واقع شوید. بصیرت و علم به زمان برای یک عالم در هر حدی لازم است و عدم آگاهی علما به حقایق جریانات جهان در طول تاریخ تشیع به ویژه در دویست سال اخیر مشکلات بزرگی را به وجود آورده و ضربه سنگینی را از این ناحیه وارد کرده است.»2

چرا افراد بی بصیرت و غافل را خداوند از چهارپایان گمراه تر میداند؟!! چه ضرورتی دارد که از بصیرت برخوردار باشیم؟ چرا اینقدر به داشتن بصیرت، سفارش شده است؟! چون «بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراهه‌ها و کجراهه‌ها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسه‌ی خنّاسان و اشتباه نکردن کار و هدف.»3 چون «بصیرت و روشن‌بینى، یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛4 چون تنها با بصیرت است که می‌توان از فتنه ها عبور کرد. «یک ملّتی که بصیرت دارد، مجموعه‌ی جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه‌ی تیغ های دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمی تواند آنها را گمراه کند.»5 چون تنها بصیرت است که همیشه عامل جلوگیری از گمراهی است و در رویارویی با دشمن اگر بصیر نباشیم در تشخیص جبهه‌ها به خطا می‌رویم. «اگر شما تو جبهه‌ی جنگ نظامی، هندسه‌ی زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست... عرصه‌ی سیاسی عیناً همین‌جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک‌وقت می‌بینید آتش توپخانه‌ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.»6 

 

اما چگونه میتوان این گوهر گرانبها را بدست آورد؟!

  بصیرت و بینش در درجه اول با ایمان و تهذیب نفس بدست می آید. آنان که ایمانی قوی تر دارند و به تهذیب نفس مشغولند و نفسشان را تسلیم خدا کرده اند؛ در نهایت خودخواهی، منیت و خودرأیی شان از بین میرود. اینجاست که خداوند می فرماید: یخرجهم من الظلمات الی نور. اما آنان که ایمانی ضعیف دارند، کم کم تاریکی و ظلمت قلبشان بیشتر می شود و خداوند اینها را اولئک هم الغافلون خطاب میکند! چرا؟!! چون لهم قلوب لا یفقهون؛ لهم آذان لا یسمعون؛ لهم اعین لا یبصرون. لذا برای بدست آوردن بصیرت، باید تهذیب نفس باشد تا ایمان پیدا شود و ایمان باید تقویت شود تا بصیرت پیدا شود.

اخلاص نیز از دیگر عوامل بصیرت‌ساز در انسان است «هرچه مخلصانه‌تر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اَللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور»؛ خدا ولیّ شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر می‌بینید. نور که بود، انسان میتواند واقعیّات و حقایق را مشاهده کند. وقتی نور نباشد، انسان واقعیّات را هم نمیتواند ببیند.»7

خداوند از تقوا و پرهیزگاری به عنوان یکی از عوامل اصلی روشنایی ضمیر و روشندلی بشر یاد می کند.

نکته قابل تأمل اینکه، "بصیرت" هم مانند هر گوهر گران‌بهای دیگری احتیاج به حفظ و صیانت دارد، اما این مورد به خصوص فقط با «حفظ ایمان و تقوا و دلِ نورانی» حفظ می شود. «آنچه که بصیرت و بینش انسان را در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال‌آمیز دشمنان، تضمین و حفظ می‌کند، دل مؤمن و پاک و نورانی است... دلی که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمی‌شود.»8 اما اگر انسانی در دنیا به بصیرت نرسد! در هنگام مرگ و کنار رفتن پرده ها، به این بصیرت طبیعی دست می یابد که در آن زمان دیگر، بسیار دیر هنگام خواهد بود؛ زیرا در مسیری قرار گرفته است که دیگر راه بازگشت و تصحیح و اصلاح رفتار نیست. لذا قرآن میفرماید: «عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»9 یعنی انسان از وضع خود آگاه است و بهتر از هرکس دیگری می‌داند که چه کارهائی کرده است. خود انسان حجّت و گواه بر خودش است.

و اما اکنون که دشمنان برای به انحراف کشیدن انقلاب و جلوگیری از صدور آن در حال طرح و اجرای انواع فتنه ها هستند؛ بصیرت را میتوان اینگونه معنا کرد که انسان در گرد و غبار فتنه ها و تاریکی هایی که شیطان ایجاد می کند گمراه نشود و حق را از باطل شناسایی کند.

 در زمانه ای که اینچنین حق و باطل را ممزوج کرده اند، تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند. البته این منوط به این است که راه کلی اسلام که همان راه توحید و ولایت است را به درستی شناخته باشیم و بدان ایمان کامل داشته باشیم.

امروز بیش از هر زمان دیگری به انسان های بصیر نیاز داریم کسانیکه آگاهانه و هوشمندانه می اندیشند و روی مسائل فکر میکنند و نه تنها در همه حال از خدا مدد می طلبند، که میدانند صبر و استقامت در میدان جنگ نظامی خیلی آسان تر از استقامت در مقابل جاذبه هاست.

عزیزان! برای دست یابی به بصیرت، رعایت تقوای الهی الزامیست چرا که خداوند متعال می فرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً؛ اگر تقوا بورزید خداوند قوه تشخیص و جداسازی حق از باطل به شما عنایت می کند.»10 این دقیقأ همان چیزیست که دشمن از آن واهمه دارد و سعی دارد تا با انواع نیرنگ ها و ایجاد جاذبه ها ما را سرگرم کرده و از تقوا دور کند! اما بدانید! پرهیزگاری و انجام واجبات و دوری از محرمات، به انسان نورانیت و روشن بینی درونی می بخشد، به گونه ای که انسان در پرتو آن می تواند حق و باطل را از هم تشخیص دهد و به راحتی وسوسه های شیطانی را بشناسد و خود را از دام آن رهایی بخشد و قرآن کریم در این باره می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛11 پرهیزگاران هنگامی که شیطانی پیرامون حریم آنها گردش کند متوجه می گردند و بیدار و بصیر می باشند.» لذا دشمن از این روشن بینی به شدت واهمه دارد چرا که تمام رشته هایش به آسانی پنبه خواهد شد.

پس بیاییم! در این بحرانِ فتنه های پیچیده، برای اینکه بتوانیم تصمیم درست بگیریم و در زمره نجات یافتگان باشیم، تقوای الهی را رعایت کنیم. از محرمات دوری کرده و به واجبات عمل کنیم. تا در سایه عنایات الهی و روشن بینی، افرادی درست انتخاب کرده و راهی مجلس یا ریاست جمهوری کنیم و به درستی پشتیبان انقلاب اسلامی و رهبر عزیز و معظم خود باشیم. تا ان شاءالله نام ما نیز در زمره یاران مولا علیه السلام ثبت شود.

اتابکی

 

1. اعراف، آیه 179
2. ۱۳۶۸/۰۴/۲۰ دیدار و بیعت مدرسین و فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد با رهبر انقلاب
3. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
4. ۱۳۹۳/۹/۶
5. ۱۳۸۸/۷/۱۵
6. ۱۳۸۸/۵/۵
7. ۱۳۸۹/۹/۴
8. ۱۳۸۲/۶/۲۹
9. قیامت، آیه 75
10. انفال، آیه 29
11. اعراف، آیه 201